کد مطلب:77983 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:119

حکمت 182











و قال علیه السلام: «انما المرء فی الدنیا غرض تنتضل فیه المنایا و نهب تبادره المصائب و مع كل جرعه شرق و فی كل اكله غصص و لا ینال العبد نعمه الا بفراق اخری و لا یستقبل یوما من عمره الا بفراق آخر من اجله، فنحن اعوان المنون و انفسنا نصب الحتوف، فمن این نرجوا البقاء و هذا اللیل و النهار لم یرفعا من شی ء شرفا، الا اسرعا الكره فی هدم ما بنیا و تفریق ما جمعا.» یعنی و گفت علیه السلام كه نیست مرد در دنیا مگر نشانه ی تیری كه می اندازد تیر در آن اسبابهای مرگ و غارت شده ای است كه پیشی می گیرند به او مصیبتها و حال آنكه با هر آشامیدن آبی گلوگرفتنها است و با هر خوردن لقمه ای غصه ها است و نمی

[صفحه 1272]

رسد بنده به نعمتی مگر به جدا شدن از نعمتی دیگر و روی نمی آورد به روزی از عمر خود مگر به مفارقت از روزی دیگر از مدت عمرش، پس ما یاریگران مرگیم و جانهای ما منصوب است از برای هلاكت، پس از كجا ما امیدوار باشیم به باقی بودن در دنیا و حال آنكه این شب و روز بلند نكردند از برای بزرگی چیزی را، مگر اینكه تند بازگشتند در خراب كردن آنچه را كه بنا كردند و پراكنده ساختن آنچه را كه جمع ساختند.


صفحه 1272.